از لالایی گهواره تا آواز ساز و تار/ ناصر مددی؛ قافلهسالار نغمههای آذربایجان

به گزارش پایگاه خبری تابان خبر،در گذرگاه فصل شهریور، آنگاه که نسیمی عطر خاک حاصلخیز مولان را با خود میآورد، روحی از جنس نور و موسیقی متولد شد.
ناصر مددی، نوازنده چیره دست ساز و تار آذربایجانی، زاده سرزمینی که تار و پودش با عشق به موغام و هنر بافته شده، از همان گهوارهای که لالاییاش را نوای عاشیق کماندار و پژواک زنگولههای آقاخان عبداللهیف سر داده بودند، با موسیقی خو گرفته است.
پدرش که خود عاشق شوریده موسیقی سنتی بود، چراغ این وادی را در دل فرزند روشن کرد؛ عشقی که چون ریشه درختی کهن، در خاک هنرخیز کلیبر، عمیقتر و استوارتر شد.
این نغمههای نخستین، چون بذری در جان ناصر مددی جوانه زد و او را به سوی استادانی چون عاشیق فرمانزبانوند و عاشیق صداقت گنجهای رهنمون کرد، اما عشق بیکران به موسیقی موغام، او را به آغوش تار سپرد؛ سازی که گویی آینهای برای روح آذربایجان است، او با هر زخمه، داستانی از این سرزمین عشق و حماسه را روایت میکند.
امروز، پای صحبت این هنرمند اصیل نشستهایم تا از راز این عشق پایدار، از خاطرات گهواره تا شکوه صحنه و از روح موسیقی آذربایجان در دستان پرتوانش بشنویم.
نوای عاشیق کماندار و آقاخان عبدالهیف لالایی گهواره من بود
نوازنده چیره دست تار و ساز آذربایجانی با لبخندی که از پس سالها تجربه میدرخشد میگوید: من در پانزدهم شهریور ماه سال ۱۳۶۸ در روستای مولان کلیبر به دنیا آمدم، اگر بخواهم از ابتدای زندگیام برای مخاطبان بگویم، باید از همان اولین زمزمهها آغاز کنم، همان روزهایی که در گهواره، نه آوای مادر که طنین سیمهای ساز عاشیق کماندار و زنگولههای آقاخان عبداللهیف، آهنگ روزگارم بود.
ناصر مددی میافزاید: پدرم که گنجینه عشق به موسیقی بود، اما خود دستش به ساز نرفته بود، نخستین جرقه این شعلهی ابدی را در جان من افکند، او، با نگاه پدرانهاش، راه مرا به سوی این دنیای پر رمز و راز گشود.
مولان؛ دشت ترانهها
او بیان میکند: هر وجب مولان بوی ترانه میداد، هر کوچه، هر خانه، هر نفس، سرشار از موسیقی بود، عاشیقها، شاعران، همه با نوای موسیقی زندگی میکردند، آنجا هنر نه یک حرفه که تار و پود زندگی بود.
این نوازنده چیره دست تار و ساز آذربایجانی خاطرنشان میکند: اولین دست نوازشی که بر ساز جانم کشید، دست استاد فرمان زبانوند و استاد صداقت گنجهای بود، اما عشقی که مرا بیقرار تار کرد، از موسیقی موغام سرچشمه گرفت.
تار، آینه روح آذربایجان است
مددی با اشاره به اینکه تار، برای من، آینه تمامنمای روح آذربایجان است، میگوید: تار، سازی است که تمام شادیها، غمها و قصههای این سرزمین را در خود منعکس میکند، هر بار که تار را به دست میگیرم، گویی با تاریخ کهن این خاک سخن میگویم.
او میگوید: چندین سال در آموزشگاه موسیقی اجلال تار مینواختم و اکنون در آموزشگاههای موسیقی اقدام به آموزش ساز و تار آذربایجانی میکنم.
روح موسیقی و فلسفه موغام را به هنرجویانم آموزش میدهم
این هنرمند عرصه موسیقی میافزاید: در کلاسهایم، هر نت، یک خاطره است و هر جلسه، دریچهای به جهانی دیگر باز میکند، من در آموزشگاههای موسیقی، تنها تار نواختن را آموزش نمیدهم؛ بلکه روح موسیقی، فلسفه موغام و عشق به این هنر کهن را به شاگردانم منتقل میکنم و هر شاگرد گویی امانتی است از سوی تاریخ که باید آن را به نسل بعد بسپاریم.
مددی عنوان میکند: گروه موسیقی «دومان»، تجلی همان عشق و تلاش سالهاست، وقتی بر صحنههای پرفروغ کنسرتها، با موسیقی موغام، پرچم هنر آذربایجان را به اهتزاز درمیآوریم، گویی تمام روح نیاکانمان در ما جاری میشود، آن لحظات وصفناپذیرند، لحظاتی که موسیقی، دلها را به هم پیوند میدهد و شکوه فرهنگ ما را به جهانیان نشان میدهد.
موسیقی سخن گفتن با روح زمان است
او خاطرنشان میکند: میراث من، در دستان هنرجویانم در کلاس آموزشگاههای موسیقی تبریز، اهر و ورزقان است، من چراغ کلاسهای تار و سازهای آذربایجانی را فروزان نگه داشتهام تا این عشق، این شور، این میراث گرانبها، چون رودخانهای خروشان، از قلب نسل جوان جاری شود و راه این موسیقی اصیل را در گذر زمان، روشن نگه دارد، میخواهم بدانند که موسیقی، فقط نواختن نتها نیست؛ بلکه سخن گفتن با روح زمان است.
گفتگو از زهرا ناصران
برچسب ها :تابان خبر ، تار ، تبریز ، جشنواره موغام
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0