روایتی از زندگی فرشتگان بی بال؛
نجات به وقت نیاز
به گزارش تابان خبر، با تمسخر نگاهش می کند و مضحکانه می خندد و می گوید: “گر روزی رسد خبر مرگم، به من دست نزن، بگذار بمیرم”.سپس با خنده می گوید:” 10 دقیقه بعد بیا دنبالم”. راننده با سرعت گاز ماشین را می گیرد و می رود. نگاهِ راننده آمبولانس اورژانسی که در برابر این حرف های جوان مست، پاسخی نمی تواند بدهد، پر از حرف است، از نگاهش رنج، نگرانی، ترس، تاسف، خستگی و غصه می بارد.نمی تواند به جوان مست پاسخی دهد، با این حال باز هم به دنبال آن راننده مست، راهی خیابان های شلوغ شهر می شود و در عرض چند دقیقه، تصادفی مهیب رخ می دهد و جوان مست پلاس خیابان، غرق خون می شود.آمبولانس از راه می رسد و اقدامات احیا توسط ناجی که چند دقیقه قبل مورد تمسخر واقع شده، آغاز می شود.
کارشناسان اورژانس، شاید همان فرشتگان بی بالی هستند که بر روی زمین انسان های بی شماری را از خطر مرگ نجات می دهند.با این حال در جواب این همه مهربانی، عده ای آنها را آزار می دهند و چنین مسئولیت سنگین آنها را به سخره می گیرند.
پای گفتگوی مردی می نشینم که 18 سال به عنوان کارشناس اورژانس جان چندین انسان را از مرگ حتمی نجات داده است. وی علاوه بر اینکه به عنوان کارشناس اورژانس فعالیت می کند، یک فعال رسانه ای و خبرنگار است.
حبیب حسیقلیزاده، در خصوص سختی هایی که کادر اورژانس متحمل می شوند، می گوید: علی رغم سختی های فراوان این حیطه، با جان و دل کار می کنیم با این حال، برخی رفتارهای مردم کادر اورژانس را دلسرد و ناراحت می کند.مسئولیت اصلی کادر اورژانس در مواقع ضروری و بحرانی است؛ در مواقع حیاتی برای نجات جان انسان ها دست به کار می شوند و این مسئولیت خطیر گاهی از سوی شهروندان به بازیچه گرفته می شود به عنوان مثال گاهی افراد با اورژانس تماس می گیرند و اعلام می کنند در وضعیت خطر حیاتی قرار دارند و زمانی که به محل می رسیم، می بینم کادر اورژانس را فقط برای یک آمپول دگزامتازون به آنجا کشانده اند.در صورتی که زمانی که طی می شود برای اورژانس حیاتی وحساس است.
استفاده از اورژانس به عنوان آژانس
این فعال رسانه ای در خصوص انتظارات عجیب و غریب برخی شهروندان می گوید: برخی شهروندان، اورژانس را با آژانس اشتباه می گیرند و برخی مواقع با اورژانس تماس گرفته و می گویند که مریض بد حال دارند و خطر مرگ وی را تهدید می کند، زمانی که به محل می رسیم، با مریضی مواجه می شویم که هیچ گونه مشکل جدی ندارد و صرفا برای اینکه می خواهند به راحتی به بیمارستان بروند و از آمبولانس استفاده کنند، با اورژانس تماس می گیرند، این رفتار باعث تضعیف روحیه کادر اورژانس می شود.
نبود امنیت جانی برای کارشناسان اورژانس
به گفته وی، کارشناسان اورژانس هیچ گونه امنیت جانی ندارند چرا که زمانی که می خواهند به محل حادثه ای برای نجات بروند، نمی دانند با چه حوادثی مواجه خواهند شد و اینکه آیا مکانی که می روند برای آنها امنیت دارد یا نه.در واقع برای نجات جان مردم، جان خود را به خطر می اندازند.به عنوان مثال در برخی موارد به اورژانس زنگ می زنند می گویند که شخصی دچار بیهوشی شده است و اورژانس بدون اینکه بداند در آن مکان چه اتفاقی افتاده، راهی محل حادثه می شود و متوجه می شویم که در آن محل، درگیری رخ داده و در اکثر موارد در این درگیری و نزاع ها، به کادر اورژانس نیز حمله ور می شوند.
از وی در خصوص تجربه های تلخی می پرسم که حین خدمت دچار ضرب و شتم شده اند، می گوید بارها شده که عوامل اورژانس مورد حمله برخی شهروندان قرار گرفته اند، در یکی از موارد، یکی از شهروندان با اورژانس تماس گرفت و گفت که شخصی بیهوش شده است و خطر مرگ او را تهدید می کند، زمانی که به مکان رسیدیم، آن شخصی که بیهوش بود، با تلاش کادر اورژانش هوشیاری خود را بدست آورد و سپس به اورژانس حمله ور شد چرا که این شخص دچار بیماری مزمن روانی بود و اقوام آن شخص، بیماری وی را از اورژانس مخفی کرده بودند، این فرد بیمار به کادر اورژانس آسیب رساند.
حمله اراذل و اوباش به کادر اورژانس
حسینقلیزاده در خصوص خطرات جانی که کارشناسان اورژانس را تهدید می کند، خاطره ای دیگر تعریف می کند و می گوید: در یکی از ماموریت های اورژانس، مصدومیت فردی گزارش شد که دچار شکستگی استخوان بود، زمانی که به محل حادثه در یکی از محلات تبریز رسیدیم، متوجه شدیم در آن محل، درگیری بین اراذل و اوباش صورت گرفته و شخص مصدوم دچار شکستگی استخوان نشده بلکه به دلیل ضربات چاقو دچار خونریزی شده است و برای نجات جان این شخص که خون زیادی هم از دست داده بود، به خانه آن شخص رفتیم و وارد عمل شدیم، با این حال افرادی که به این شخص حمله کرده بودند، خانه شخص را محاصره کردند و می خواستند با سلاح های سردی چون قمه و شمشیر به کادر اورژانس نیز حمله ور شوند؛ این درحالی بود که علی رغم استرس های فراوان و تهدیدات جانی، به کار خودمان ادامه دادیم و شخص مصدوم را از مرگ حتمی نجات دادیم، علاوه بر آن شخص، چند نفر نیز در این خانه زخمی بودند و به وضعیت آنها نیز رسیدگی کردیم و خوشبختانه نیروهای پلیس و یگان ویژه به محل رسیدند.
او تعریف می کند: در اکثر ماموریت ها از سوی برخی شهروندان مورد حملهی کلامی قرار می گیریم، حتی با گذر از مسیری که در آن محل تصادف رخ داده است ولی هنوز تماسی با اورژانس حاصل نشده، بارها افراد حاضر در محل حادثه به کارشناسان اورژانس با طعنه و کنایه گفتهاند« کجا ماندهاید» در حالیکه حتی با اورژانس تماس نگرفتهاند انگار اورژانس علم غیب دارد! در واقع آخرین اقدامی که حاضرین محل حادثه انجام میدهند تماس با اورژانس است. بارها اتفاق افتاده با لباس شخصی به طور اتفاقی در صحنهی تصادف حاضر شدم و طبق عادت عملیات نجات مصدومین را انجام دادم و بعد از حاضرین محل پرسیدم که با اورژانس تماس گرفتهاید؟ پاسخ منفی داده و به صورت یکدیگر نگاه کرده اند در حالیکه همان افراد بعد از رسیدن کارشناسان اورژانس به محل از دیر رسیدن اورژانس به محل گلایه کرده اند.
وی ادامه می دهد: افراد حاضر در صحنهی حادثه همواره مشکلات عصبی خود را سر کادر اورژانس خالی میکنند، بارها شده اورژانس در حادثههای مختلف از سایر نیروهای امدادی زودتر و در موعد زمان به محل حادثه رسیده است ولی همیشه اورژانس را به خاطر دیر رسیدن مقصر میدانند در حالیکه هیچ کدام از افراد به دیگر نیروهای امدادی جرات نمیکنند بگویند چرا دیر رسیده اید.
چاله های شهر برای اورژانس دردسرساز است
کارشناس اورژانس می گوید: رفتار بد برخی افراد با کادر اورژانس به مرور زمان موجب تنشی شدن کارشناسان اورژانس در مأموریت های نجات میشود؛ برخی از مردم مقصر اکثر مشکلات خود و جامعه را کادر اورژانس میدانند، به عنوان مثال زمانیکه فردی را به بیمارستان میرسانیم حتی وجود چاله، دست انداز و سرعت گیر خیابان های شهر را به گردن اورژانس میاندازند. البته در برخی مواقع آمبولانس با سرعت کمی حرکت می کند، فردی که دچار تصادف شده و مسالهی نخاعی دارد قطعا با سرعت بسیار کمی حرکت میکنیم در حالیکه همراهان چنین بیماری متوجه موضوع نیستند و با کنایه به ما میگویند کارناوال عروسی است که چنین آهسته حرکت میکنید؟در حالیکه متوجه نیستند ما نسبت به حال و احوال بیمار مجبور به حرکت آهسته یا سریع و حتی روشن یا خاموش کردن آژیر آمبولانس هستیم.
وی از همکاری نکردن برخی رانندگان با راننده آمبولانس اورژانس انتقاد می کند و اظهار می کند: متاسفانه زمانیکه فردی هوشیاری ندارد و نیاز به اقدامات احیا دارد مجبور به حرکت سریع همراه با کشیدن آژیر هستیم، با این حال برخی رانندگان با ما همکاری نمی کنند و راه را برای آمبولانس باز نمی کنند.
به گفته وی، طبق قانون اگر در حین انجام ماموریت برای عوامل اورژانس تصادفی رخ دهد قطعا مقصر خود کادر فوریتهای پزشکی است، طبق قانون، کادر اورژانس میتواند به خاطر نجات مردم هر خلاف راهنمایی و رانندگی را مرتکب شود، اما هر تصادفی رخ دهد مقصر اصلی آن کادر اورژانس است و این امر روحیه پرسنل را درگیر و تضعیف میکند.
وی از نامناسب بودن خیابان و معابر شهر برای اقدامات احیا انتقاد می کند و خاطرنشان می کند: متاسفانه در حال حاضر به ویژه در محلات و کوچههای باریک شهر برای انتقال بیمار به بیمارستان امکان تردد آمبولانس وجود ندارد؛ همچنین در آسانسور ساختمانهای قدیمی و حتی مدرن نیز امکان ورود برانکارد وجود ندارد و برخی پلهها به گونهای است که نمیتوانیم بیمار را از طریق پلهها با برانکارد به بیرون منتقل کنیم و سعی میکنیم نسبت به وضعیت مریض، کار انتقال را با پتو انجام دهیم اما بسیاری از افراد برای انتقال بیمار با پتو واکنش نشان داده و اجازه نمیدهند بیمار را منتقل کنیم.
وی ادامه می دهد: برخی از همکاران به دلیل حمل بیمار و نامناسب بودن پله و آسانسورها، دچار مشکلات عضلانی و اسکلتی شدهاند و همواره از درد کمر درد و دیسک رنج میبرند گاها برای حمل بیمار ۸۰ کیلویی نیاز به چهار نفر است و حتی همراهان خود بیمار همکاری نمیکنند و به صراحت میگویند وظیفهی ما نیست این کار وظیفهی کادر اورژانس است. متاسفانه هر کمبودی که در حوزهی شهرسازی،ساختمان سازی، مسائل فرهنگی و اجتماعی داریم همگی گریبان گیر عوامل اورژانس است.
وی اظهار می کند:بددهنی و فحاشی برخی افراد نیز گریبان گیر عوامل اورژانس در ماموریتهای نجات است، اخیرا چالشی در فضای مجازی با عنوان «۱۰ دقیقه دیگه بیا دنبالم» راه افتاده که این چالش واقعا بازی با اعصاب و روان عوامل اورژانس است، در این چالش که اکثر افراد مشروبات الکلی استعمال کردهاند پشت فرمان نشسته و دچار تصادف میشوند که البته قبل از تصادف از عوامل اورژانس میخواهند دقایقی دیگر در محل حادثه حضور یابند، متاسفانه توان مقابله با چنین افراد قانون شکن و مزاحم را نداریم و حمایت قانونی از عوامل اورژانس به حد کافی وجود ندارد و همراهان بیمار واکنش خوبی به کادر اورژانس ندارند و محیط امنی برای همکاران فراهم نیست.
حسینقلیزاده می گوید: عملیات نجات بیمار در پشت آمبولانس تنها با تلاش یک نفر از کادر اورژانس انجام میشود، زمانی که حادثهای رخ می دهد، دو نفر از کارشناسان اورژانس به محل اعزام می شوند، یکی از این افراد مجبور به رانندگی آمبولانس است و دیگری دست تنها فرد حادثه دیده را احیا میکند، متاسفانه امکان افزایش کادر اورژانس وجود ندارد چرا که با کمبود نیرو مواجه هستیم.
وی تاکید میکند: متاسفانه کار عوامل اورژانس کاری سخت، زیان و طاقت فرسایی است و حمایت آنچنانی از عوامل اورژانس نمیشود، گاها در صحنهای حضور یافتهایم که جوانی را با چاقو زخمی کردهاند، استرس ناشی از کار از یک طرف و استرس صحنهی حادثه و حتی امنیت جانی از طرف دیگر موجب فشار روحی و روانی عوامل اورژانس میشود عوامل اورژانس زمان مشخصی برای خورد و خوراک ندارند به طوریکه بارها شده به دلیل مشغلهی کاری زیاد و فشرده، ناهار را ساعت ۷ عصر میل کردهایم، چرا که زمانی برای استراحت و حتی نیروی جایگزینی برای مرخصی و یا خوردن وعدههای غذاییمان نداریم.
او اظهار می کند: رفت و برگشت کادر اورژانس از ماموریت، دست خودشان نیست، بارها اتفاق افتاده که در صحنهی حادثه لباس هایمان خونی شده است حتی فرصت نکردهایم لباس خونی خود را تعویض کنیم و بلافاصله به ماموریت دیگری اعزام شدیم.
این کارشناس اورژانس با بیان اینکه تعداد سرکار گذاشتن اورژانس به قدری زیاد است که قابل شمارش نیست، اعلام میکند: به عنوان مثال بارها تماس گرفته اند که مریض دچار مشکل تنفسی شده است ولی زمانیکه به محل رسیدهایم متوجه شدیم از ما میخواهند تا فشار مریض را بسنجیم در دوران کرونا نیز این امر برای ما ثابت شد که جان کادر اورژانس برای کسی اهمیتی ندارد، در مواردی که فرد دچار کووید ۱۹ بود ما را تنها به خاطر فشار گرفتن بیمار به محل میفرستادند در صورتی که نیازی به چنین اقدامی نبود.
حمله به کادر اورژانس در صحنهی حادثه
وی ادامه می دهد: حمله به کارشناسان اورژانس در حین امدادرسانی و انجام ماموریت به تعدد رخ داده است، در یکی از ماموریتها افراد مستی در اطراف بیمار حضور داشتند که ما را مورد آزار و اذیت قرار دادند همچنین در یکی دیگر از موارد همکارمان به خاطر پارک آمبولانس مقابل درب همسایهی بیمار مورد ضرب و شتم قرار گرفت، در دیگر موارد نیز نصف شب ساعت ۲ که برای امدادرسانی به انتهای کوچهی بن بستی رفته بودیم، افراد ناشناسی لاستیکهای آمبولانس را بریده بودند.
چالش خطرناک شوخی با اورژانس در فضای مجازی
وی تعریف می کند: عدهای جدیت کار اورژانس را به تمسخر میگیرند، گاهی شده که افراد مست با اجرای چالش خطرناک” ۱۰ دقیقه بعد بیا دنبالم”( چالشی که رانندگان و افراد مسن برای تمسخر اورژانس این روزها اجرا می کنند و در فضای مجازی منتشر میکنند)، باعث حوادثی ناگوار شده اند، در یکی از موارد زمانی که به دنبال راننده مست رفتیم، شاهد تصادف شدید وی شدیم که حتی دیگر هوشیار نبود. هیچ پاسخی در مقابل حرفهای مضحکانه این افراد نداریم، هرکسی از راه میرسد عقدهی خود را سر عوامل اورژانس خالی میکند، قطعا میزان فشار عصبی که عوامل اورژانس تحمل میکنند بسیار زیاد است.
وی می گوید: همواره شاهد صحنههای دلخراش هستیم، در یکی از ماموریتها با صحنهای بسیار دلخراش جسد متلاشی شدهی عابر پیاده در اتوبان پاسداران مواجه شدیم چندین خودرو از روی جسد عبور کرده، آن را به طور کامل متلاشی کرده بودند، مشاهده ی چنین صحنههایی واقعا از لحاظ روحی و روانی ما را تحت تاثیر قرار میدهد.
اعزام به صحنه خودکشی، سخت ترین کار اورژانس
وی خاطرنشان می کند: موارد خودکشی نیز از سخت ترین ماموریتهای اورژانس است، معتقدم نباید اخبار خودکشی رسانهای شود چرا که تاثیرات و تبعات منفی در جامعه به دنبال دارد، طی این سالها شاهد انواع صحنههای خودکشی بودهایم که متاسفانه آثار منفی آن متوجه کادر اورژانس است و روحیه ما را تضعیف میکند.
وی در خصوص علاقه شدید خود به نجات انسان ها می گوید: به دلیل علاقه به نجات جان انسانها، سختی های این شغل را تحمل میکنیم، اولین تجربهی کار اورژانسیام، احیای جوان ۱۷ سالهای در سال ۸۴ بود که از داربست ساختمان ۱۶ طبقهای به پایین افتاده بود، برای اولین بار این جوان را در مسیر اورژانس به بیمارستان علی رغم جراحات زیاد او، احیا کردم. عملیات امداد رسانی برای انتقال بیمار از داخل چالهای که در آن افتاده بود به سختی توسط همکارانم بدون اینکه منتظر رسیدن آتش نشانی باشیم انجام شد ولی متاسفانه در بیمارستان بعد از چندین بار احیا فوت کرد و این اتفاق هیچ وقت از خاطرم حذف نمیشود.
حسینقلیزاده در خصوص اتفاقات شیرین و خوشایند این شغل می گوید: به دنیا آمدن نوزادانی که در آمبولانس به دنیا قدم میگذارند واقعا لحظات شیرین و وصف ناپذیری هست که سختی کار را کم میکند تاکنون سه بار نوزاد در آمبولانس ما به دنیا آمده است با شنیدن صدای هر نوزاد تازه متولد شدهای از ته دل بسیار شاد و نسبت به زندگی امیدوار میشویم یا احیای افرادی که قرص برنج مصرف کردهاند نیز از دیگر لحظات خوشایند کار اورژانس است تاکنون سه نفر را که قرص برنج مصرف کرده بودند را احیا کردهام.
وی اظهار می کند: همیشه نمیتوان نکات منفی این کار را توصیف کرد؛ هستند کسانی که بعد از نجات، سراغ ما را گرفته و برای قدردانی آمدهاند.در یکی از ماموریتها فردی دچار قطعی عضو شده بود که بعد از ۹ ماه با اندام پیوندی خود برای قدردانی از ما حضور یافت چنین اقداماتی انرژی مثبتی برای پایبندی بیشتر ما در این کار است.
حمایت ضعیف وزارت بهداشت از اورژانس
این کارشناس اورژانس با انتقاد از عدم حمایتها، می گوید: از سوی وزارت بهداشت آنگونه که باید حمایت نمیشویم و حداقلترینها را برای فوریتهای پزشکی در نظر میگیرند، معتقدم برای پیشرفت و ارتقای سیستمی باید نکات ضعف آن نیز گفته شود متاسفانه این سیستم از بابت نیروی جوان پسرفت میکند نیروی جوانی که دارای وجدان کاری باشد در حال حاضر برخی از پرسنل به حدی از سختی کار زده شدهاند که به طور موظفی فعالیت میکنند.
به خاطر علاقهام به نجات انسانها، بازنشسته نمیشوم
وی از تجربه کاری اش می گوید: به مدت ۱۸ سال در اورژانس۱۱۵ فعالیت دارم، با این همه که از لحاظ سیستمی در این کار اذیت شدهام ولی هنوز تمایلی به بازنشستگی ندارم و همچنان برای نجات جان انسانها تلاش میکنم و علاقمند به این کار هستم.
برای آشنایی با چاله ها، باید یکی از مسئولان سوار آمبولانس شود
وی با انتقاد از وضعیت خیابان و معابر برای تردد امبولانس، اظهار میکند: از هر مسئولی که ادعا میکند که به وضعیت چاله و آسفالت خیابانها به خوبی رسیدگی کرده است میخواهم یک بار با عوامل اورژانس در آمبولانس، شهر را دوری بزنیم و متوجه وضعیت خیابانهای شهر شود تا پی ببرد که آیا واقعا به وضعیت آسفالت رسیدگی شده است یا نه، در حال حاضر تمامی چاله چوله های شهر را حفظ کردهایم تا مردم دچار صدمات نشوند.
نجات جان انسانها به قیمت جان کارشناسان اورژانس
وی از شهادت کارشناسان اورژانس حین ماموریت می گوید: تاکنون موارد زیادی رخ داده که همکاران در حین رسیدگی به بیمار زخمی شده و یا جان خود را از دست دادهاند، متاسفانه یکی از همکاران عزیزمان سر صحنهی تصادف در حین امداد رسانی بر اثر تصادف فوت کرد، همکارمان مرحوم میلاد ایران نژاد بعد از رسیدن به صحنهی تصادف در اتوبان تبریز- تهران مشغول امداد رسانی به فرد مصدوم بود که در این حین، خودروی دیگری از راه میرسد و به همکارمان برخورد میکند و این اتفاق موجب شهادت همکار عزیزمان میلاد ایرانی نژاد شد متاسفانه این همکارمان را که در حین انجام ماموریت جان خود را از دست داده بود شهید محسوب نکردند.
این کارشناس اورژانس ادامه می دهد: عوامل اورژانس در ایام کرونا بالاترین مبتلایان را داشتند، کادر اورژانس در دوران کرونا، بیشترین آمار شهدا و مبتلایان را داشت ولی در آخر سر گفتند اورژانس ۱۱۵ در ایام کرونا کار خاصی انجام نداده است و این امر روحیات و انگیزهی همکاران اورژانس را به شدت تضعیف کرد.
وی تاکید می کند: کارشناسان اورژانس مادر تیم سلامت هستند، آنها همانند مادری مهربان شاهد هر نوع آزار و اذیت هستند ولی دست از کار خود و ایثار و فداکاری برنمیدارند، به طوریکه در یکی از موارد شاهد کتک خوردن یکی از همکاران اورژانس توسط اقوام بیمار بودیم با این حال همکار اورژانسی مان حاضر بر سر بیمار بود.
این گفتگو تابان حاکی از آن است که این مردان بی ادعا، برای نجات جان انسانها از جان خود نیز مایه می گذارند، نباید شغل شریف و خطیر آنها را دست کم بگیریم، چرا که نجات یک نفر، به منزله نجات بشریت است.
گفتگو از: المیرا جلیلی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0