ابراهیم زاهید؛ سیمرغی که از تولون برخاست، در باکو بال گشود

به گزارش پایگاه خبری تابان خبر،ابراهیم زاهید، این شاعر غزلسرا، این موسیقیدان بیقرار، نه فقط هنرمندی از تبار آذربایجان، که روایتی است از عشق و حماسه، از جنگ و صلح، از خاک تا افلاک. زخمههای انگشتانش برکلاویه های قارمون، قصههای ناگفتهی این سرزمین را فریاد میزند و غزلهایش، مرهمی است بر دلهای خسته. در این همنشینی، به تماشای زندگی مردی مینشینیم که از سنگرهای خونین دفاع، تا صحنههای پرشکوه هنر، همواره با آرمان سربلندی وطن، گام برداشته است، سفری خواهیم داشت به اعماق جان ابراهیم زاهید، تا دریابیم راز ماندگاری موغام چیست و چرا واژههایش، چنین بر دل مینشیند.
کوچههای خاطره، جایی که آوای موسیقی از لابهلای سنگرهای جنگ به گوش میرسد و عطر غزل در هوای ایران وکشور آذربایجان پراکنده است، نامی میدرخشد به نام ابراهیم زاهید، شاعری که در مرزهای کوهستانی “تولون” چشم به جهان گشود و با نغمههای “موغام” از رادیو باکو بالید. او، رزمندهای که عشق به وطن را در میدان جنگ فریاد زد و هنرمندی که با “قارمون” خود، پلی بین دلهای دو سوی آراز بنا کرد، این، داستان زندگی ابراهیم زاهید است؛ روایتی از حماسه، عشق، و هنر. آذربایجان، سرزمینی که مهد نغمههای دلنشین و سرزمین هنرمندان بیکران، همواره شاهد ظهور ستارگانی بوده که آسمان موسیقیاش را روشن کردهاند.
ابراهیم زاهید، یکی از همین ستارگان درخشان وماندگار است؛ شخصیتی که نه فقط یک استاد، بلکه تجسمی از روح موسیقی آذربایجانی است، دستانش بر تار و پود ساز، قصههایی از عشق و حماسه مینوازد و صدایش درزمان قرائتاشعارش، آوای تاریخ را در گوش جان زمزمه میکند، او، صاحبنظری بیبدیل در شناخت وتحلیل موسیقی ملی و صنعتگری ماهراست ابراهیم زاهید، نه یک نام، که یک نماد است؛ نمادی از اصالت، هنر و عشق به میراث فرهنگی این سرزمین.
زاهید: شاعر سنگر، نغمهسرای آراز ابراهیم زاهید، شاعر معاصر غزل سرا و موسیقیدان برجسته و سرشناس آذربایجان در معرفی خود میگوید: بنده در سال ۱۳۴۷ شمسی در روستای مرزی کوهستانی “تولون” از توابع شهرستان گرمی مغان در یک خانواده متوسط کشاورز چشم به جهان گشودم و تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاه خود و مقاطع بالاتر را در شهرستان پارس آباد مغان به ادامه دادم.
او می افزاید: من در پی وقوع حمله عراق بر علیه ایران، تحصیلات خود را در مرحله نهایی مقطع دبیرستان رها کرده و عازم جبهه های جنوب و غرب کشور شدم و در عملیاتهای متعدد داوطلبانه حضور یافته و بارها به شدت مجروح شده و همچنین چندین مرتبه در معرض محاصره دشمن و خطر اسارت قرار گرفتم. این شاعر و غزل سرای بیان میکند: بیش از شش سال از نوجوانی و جوانی خود را در سنگرهای دفاع مقدس از وطن سپری کردم، همزمان با حضور در جنگ هرگز نتوانستم از عشق و علاقه وافر خود به شعر و موسیقی فاخر آذربایجان دور بمانم.
بازتاب آوای قارمون در ساز آکوردئون زاهید ادامه میدهد: بنده با پایان جنگ در تهران ساکن شدم و در فرصتهای مناسبی در آموزشگاههای موسیقی تهران به کسب تحصیل موسیقی کردم و از آنجایی که علاقه وافری به ساز قارمون آذربایجانی داشتم و در آن زمان متاسفانه این ساز در کشور وجود نداشت، به ناچار یک آکوردئون تهیه کرده و با تصویر ذهنی قارمون نوازی، به فراگیری و نوازندگی آکوردئون پرداختم.
او اظهار می کند: در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق و فراهم شدن رفت و آمد به کشور جمهوری آذربایجان به باکو عزیمت کردم و با تهیه قارمون آذربایجانی، تجارب نوازندگی درآکوردئون را به قارمون منتقل و به تدریج درآن متبحر شدم. قصهی شاعری که در باکو، نوای جاودانگی سرود این شاعر غزل سرا میافزاید: رفت و آمد مستمر و اقامت در شهر باکو و حضور به صورت مستمع آزاد در کلاسهای قارمون در کالج ها و کنسرواتور موسیقی باکو و همچنین روابط مستمر نزدیک با اساتید تراز اول موسیقی موغام و ملی آذربایجان موجب شد به تدریج رشد کرده و تبحر و جایگاه منحصر به فرد خود در میان اساتید و مجامع ادبی و هنری دو سوی آراز راکسب نمایم، به طوری که قارمون نوازی من در شبکههای تلویزیون و رادیو باکو و همچنین تهران وسعت قابل توجهی گرفت.
زاهید خاطرنشان میکند: بنده در سال ۱۳۷۳ شمسی ارکستر استاد شهریار تهران را در پایتخت تاسیس و کنسرتهای بی شماری را در مرکز ایران و شهرهای ترکنشین کشور به روی صحنه بردم که همچنان نیز ادامه دارد.
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0