تاریخ انتشار : یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۱:۰۱
کد خبر : 6297

درآمد نجومی دعانویسانی که مطب دارند

درآمد نجومی دعانویسانی که مطب دارند

به گزارش تابان خبر، علی رغم پیشرفت علم و دانش و افزایش آگاهی انسان ها، همواره در عصر حاضر، هستند کسانی که شبیه به انسان های ماقبل تاریخ با عقاید خرافه پرستی زندگی می کنند به طوریکه حل و فصل امور زندگی خود را با اعتقاد قلبی به دست دعانویسان و رمال هایی می سپارند

به گزارش تابان خبر، علی رغم پیشرفت علم و دانش و افزایش آگاهی انسان ها، همواره در عصر حاضر، هستند کسانی که شبیه به انسان های ماقبل تاریخ با عقاید خرافه پرستی زندگی می کنند به طوریکه حل و فصل امور زندگی خود را با اعتقاد قلبی به دست دعانویسان و رمال هایی می سپارند که هزینه های گزافی بابت چند تکه کاغذ مهر و موم شده از آن‌ها دریافت می کنند.

کافیست چند دقیقه سوار اتوبوس های محلی شهر تبریز شوی و پای گفتگوهای زنان سن بالایی بنشینی که معتقدند استاد دعانویسی که هفته پیش برای حل معضل خانواده مراجعه کرده‌ بودند برای آنها معجزه کرده است، با یک سناریوی ساختگی آدرس معروف ترین و مخفی ترین دعانویس شهر را از یک زن سالخورده می گیرم و برای چندمین بار توصیه می کند که حتما قبل از رفتن زنگ بزن و از منشی وقت بگیر وگرنه راهت نمی دهند.

قبل از مراجعه به دعانویس، با منشی تماس می گیرم، منشی مرد جوانی است که در ابتدا می گوید؛ برای این ماه زمان استاد پر است، اسمتان را بگویید برای ماه بعد یادداشت کنم، با اصرار زیاد من و پیشنهاد پول بیشتر، راضی می شود که بین مشتری مرا پیش استاد بفرستد.
روانه یکی از محلات تاریخی شهر تبریز می شوم، رفته رفته با قدم در مسیر پایین شهر، کوچه ها پر پیچ و خم می شود، برای پیدا کردن آدرس دقیق، از چند مغازه قدیمی پرس و جو می کنم، گویا دعانویس را به خوبی می شناسند و یکی از مغازه داران می گوید؛ قبل از رفتن یک قفل کوچک هم از آن مغازه قفل فروشی بخر، لازمت خواهد شد، با خودم می گویم پیرمرد مرا دست انداخته است.

وارد کوچه باریکی می شوم درب بسته است، زنگ را که میزنم، اسمم را می پرسند، بعد درب باز می شود، وارد راهرویی می شوم و حدود 15 نفر از زن و مرد با هر رده سنی روی صندلی های پلاستیکی که همانند صندلی های یک مطب چیده شده، نشسته اند، کنار زن جوانی روی صندلی می نشینم، گفتگوهایی بین آنها برقرار است و هر کدام ماجرایی را تعریف می کنند، زن چاقی با لحنی صمیمی برای چند نفر از شاهکارهای استاد تعریف می کند، می گوید قبولی نوه ام در کنکور را مدیون طلسم های قفلدار استاد هستم.

از داخل اتاق استاد صدای گریه زن جوانی شنیده می شود، گویی زن سفارش هایش را با گریه و ناله از او می خواهد، بعد از چند دقیقه زن با عجله از اتاق خارج می شود و از منشی آدرس مغازه قفل فروشی را می گیرد و می رود، فرصت را غنیمت شمرده و از منشی می خواهم که مرا به داخل اتاق راه دهد.
300 هزار تومان حق ویزیت خارج از نوبت از من دریافت می کند و مرا به داخل اتاق می فرستد.

استاد مرد میانسال و درشت اندامی است که پارچه ای بر سرش پیچیده است و نصف صورتش زیر ریش های بلند خاکستری اش مخفی شده است و در هر دستش دو یا سه انگشتر حکاکی شده دارد.نیم نگاهی به من می کند و سرش را پایین می اندازد.

با صدایی که گویی از چاهی عمیق می آید، می گوید: حضورت سنگین است، حتی اگر کلمه ای نگویی، می فهمم که همراهت طلسم جادو سیاه داری، سال هاست که تو را طلسم کرده اند.قفل را بده به من.

با تردید نگاهش می کنم، روی میزش چندین کتاب دعانویسی موجود است، می گویم: چه قفلی، قفل به همراه ندارم.

می پرسد: انگار اولین بار مشتری ما شده ای.سپس از روی میز قفلی برمیدارد و می گوید: اینبار قفل را مهمان ما هستی ولی دفعه بعد باید قبل آمدن قفل و لوح مسی تهیه کنی.

اسمم را می پرسد و روی قفل با دستگاه مجهز حکاکی اش، حکاکی هایی انجام می دهد، چند کاغذ سربسته هم می دهد و می گوید بدون اینکه این طلسم ها را باز کنی ببر در یک قبرستان قدیمی بسوزان.بعد از یک ربع، کارت خوان را مقابلم قرار می دهد و مبلغ 700 هزار تومان را از کارتم می کشد، می خواهم بگویم نیازی به این ها ندارم، به سکوت دعوتم می کند و می گوید: حرفی نزن، تو گرفتار هستی و وظیفه ما رفع گرفتاری همه مردم است.

از اتاق خارج می شوم، از منشی می پرسم اگر کسی بخواهد مشکلش را اینجا رفع کند و پولی هم نداشته باشد چه؟ منشی با خونسردی جواب می دهد: نگران نباشید ما به صورت اقساطی و باچک هم پرداخت را قبول می کنیم.

زن جوانی می گوید: اگر طلا هم داشته باشی، طلا هم قبول می کنند، من چندین بار النگو  و انگشتر داده ام و استاد به جای پول لطف کردند از من طلا گرفتند و کارم را راه انداخته اند.

کنجکاو می شوم و می پرسم: آیا تاکنون این دعاها اثری هم در زندگی ات داشته؟ مکثی می کند و بعد نگاهش را از من می دزد و می گوید: اثر که، بله خیلی اثر داشته، من این دعاها را برای همسرم می گیرم، اعتیاد دارد و با دعاهای استاد می خواهم اعتیادش را ترک کند.

با کلافگی نگاهش می کنم و می گویم: بهتر است او را به کمپ ترک اعتیاد ببری، اگر تاکنون اثری داشت، برای چندمین بار به اینجا نمی آمدی. با تردید نگاهم می کند، گویی با حرفم یاد چیزی افتاده باشد، کیفش را برمیدارد و می گوید: راست می گویی، شاید هم حق با تو باشد.از جایش بلند می شود و به سمت درب می رود.منشی که شاهد حرف های ماست، با عصبانیت به من نگاه می کند و می گوید: خانم شما چرا مشتری های ما را می پرانی، بلند شو برو بیرون.

در پاسخ به منشی می گویم: حرف حق می زنم، یک فرد معتاد باید برای ترک اعتیاد به کمپ ترک اعتیاد برود، با اینجور قفل و لوح مسی، کسی اعتیاد را ترک نمی کند.

صدای منشی بلند می شود، با اعتراض می گوید: خانم خیلی ها با دعای استاد در کنکور هم قبول شده اند، شما دفعه اولتان است که آمده اید و چیزی سرتان نمی شود.در پاسخ می گویم: کسی که در کنکور یا آزمونی قبول شده قطعا با تلاش و درس خواندن موفق شده است.

در حال جر و بحث با منشی بودم که استاد دعانویس، زنگ را به صدا درآورد، منشی به اتاق استاد رفت و چند دقیقه بعد، گفت خانم لطفا از اینجا بروید.استاد گفتند که دیگر شما را قبول نکنیم.

اطرافیانم هاج و واج نگاهم می کنند، مردی که به ظاهر تحصیل کرده است و یکی از مشتری های استاد است، نگاهم می کند، نگاهی عاقل اندر سفیه.

راهم را پیش می گیرم و می روم، در میان راه، چشمم به همان زنی می افتد که همسرش اعتیاد دارد، مرا که می بیند، گریه می کند و می گوید: خدا خیرت دهد، تمامی طلاهایم که پس انداز چندین ساله ام بود را در این دعانویسی خرج کرده ام و حالا که به حرف تو فکر می کنم می بینم که چه اشتباهی مرتکب شده ام، برایم فقط دو النگو مانده و آنها هم با حرف تو در امان ماند.

با ناراحتی ادامه می دهد: رفتن به اینجور جاها و طلب دعا و طلسم، گویی یک نوع اعتیاد است، هر چقدر کارهایت را به دست اینجور آدما بسپری، رفته رفته بیشتر گرفتار می شوی، فکر می کنی خودت دست بسته هستی و کاری از خودت ساخته نیست.

زن جوان راه خانه اش را می گیرد و می رود، به این فکر می کنم که چه پول های کلانی برای چنین کاغذ بسته هایی که حتی مشخص نیست حاوی چه مطالبی هستند، خرج می شود.

بازار داغ دعانویسی در فضای مجازی

در فضای مجازی نیز تحقیقی انجام می دهم تا از کسب و کارهای دعانویسی باخبر شوم، بازار دعانویسی، فال، طالع بینی در فضای مجازی داغ تر است، به صورت نامحسوس کار خود را انجام می دهند، به یکی از ادمین های پیج های دعانویسی پیام می دهم، برای اینکه خیالم را راحت کند، نمونه کارهایی می فرستد، حتی رضایت مشتری هایش را هم میفرستد و می گوید: به تمام شهرهای کشور ارسال رایگان داریم.

 

علت اصلی خرافه گرایی انسان، عدم تعقل است

به نظر می رسد، خرافه پرستی برخی افراد منشا اصلی روی آوردن به حل مسائل زندگی از طریق دعانویسی و طلسم باشد، حجت الاسلام اصغر نقدی، عضو هیأت علمی گروه علوم تربیتی دانشکده‌ی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز در گفت‌وگو با تابان خبر در این خصوص می گوید:  علت اصلی خرافه گرایی در انسان عدم تعقل است، افرادی که به خرافه پرستی روی می آوردند، از قدرت عقلانی خود استفاده نمی کنند.

وی با بیان اینکه دعانویسان از حقیقت الهام گرفته و آن را با تحریف به خورد مردم می دهند، اظهار می کند: قران کتاب مقدم مسلمانان انسانها را به تعقل دعوت می کند و علت اصلی روی آوردن انسان ها به خرافه بخصوص به دعانویسان، عدم تعقل و اندیشیدن است.

نقدی خاطرنشان می کند: دعا در اسلام جزو سبب ها و علتها است، خدا علت تمام آفرینش و مخلوقات جهان است و بر همین اساس برای اجابت دعای خود باید تمام خواسته های خود را از خدا طلب کرد و ائمه معصومین را شفیع اجابت دعای خود قرار دهیم و به دعانویسان سودجو، بی سواد و کلاهبردار  اعتماد نکنیم.

عضو هیات علمی دانشگاه تبریز با بیان اینکه روش دستورالعملی جای تعقل را گرفته است، خاطرنشان می کند: روش تربیتی در خانواده، مدرسه و دانشگاه به صورت دستوری بوده و عدم تعلق در انسان نیز موجب جذب او به سمت و سوی خرافه گرایی است و انسان باید از روی آوردن به این گونه مسائل خرافه پرستی، خودداری کند و برای حل مسائل خود تعقل کرده و تلاش کند و سرنوشت خود را به دست افراد سودجوی دعانویس نسپارد.

هشدار پلیس فتای آذربایجان شرقی 

طبق گفته محسن محمودی، رئیس پلیس فتا استان آذربایجان‌شرقی، مجرمان سایبری در صورتی که بخواهند اقدام به تبلیغ و ایجاد کانال و گروه‌های غیرقانونی کنند و یا سعی در سوء استفاده از اعتقادات مردم نمایند پلیس فتا به شدت با این افراد در چهار چوب قانون برخورد خواهد کرد.

وی تاکید کرد: کلاهبرداران سایبری با ترفندهای متفاوت و با ایجاد صفحات جعلی در شبکه‌های اجتماعی و با عنوان‌های مختلف اقدام به کلاهبرداری می‌کنند پس هموطنان توصیه‌های پلیسی را جدی بگیرند تا در دام این گونه افراد گرفتار نشوند.

رئیس پلیس فتا استان آذربایجان‌شرقی از عموم مردم خواست در صورت مواجه با هرگونه موارد مشکوک مراتب را از طریق مرکز فوریت‌های سایبری به شماره تماس ۰۹۶۳۸۰ و یا سایت پلیس فتا به آدرس Cyberpolice.ir گزارش کنند.

گزارش تابان خبر حاکی از آن است که با پیشرفت و توسعه فضای مجازی، راه و شیوه کلاهبرداری افراد سودجو از مردم با توجه به شرایط زمان، تغییر کرده است، بسیاری علاوه بر شیوه های قدیمی، در فضای مجازی نیز از افراد خرافه پرست کلاهبرداری می کنند و پول کلانی را به جیب می زنند، در صورتی که این نوع دعا و طلسم ها برای افراد چیزی جز ضرر مالی و ناامیدی از زندگی به همراه ندارد برهمین اساس باید مردم آگاهی خود را افزایش دهند و اختیار خود را وسیله‌ای برای کسب درآمد افراد سودجو قرار ندهند.

گزارش از المیرا جلیلی

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.