داستان کوتاه/چاقو جیبی
سرویس فرهنگ و هنر تابان خبر: مرجان بلند فریاد میکشد تا نفس کم می آورد ناخن های سیاهش را میجود. مجید از پشت شیشه او را تماشا میکند . اینبار شروع میکند به چنگ زدن به صورتش ، پاهای بسته اش را تند تند تکان میدهد . صدای جیرجیر پایه های تخت دیوانه ترش میکند.