خیابانهایی که ترافیک را نفس میکشند؛
پروژه مسیرگشایی شریفی و عباسزاده تبریز زیر پای وعدههای ۵۰ ساله

به گزارش پایگاه خبری تابان خبر،قدم که در خیابانهای بلند شریفی و عباسزاده میگذاری، انگار وارد صحنهای زنده شدهای که هر گوشه آن پر از داستان و حرکت است.
خودروها در صفهای طولانی و فشرده بوق میزنند، گامهای تند دانشآموزان با کیفهای سنگین روی آسفالت طنین میاندازد و والدینی که دست فرزندانشان را محکم گرفتهاند، تلاش میکنند میان ازدحام عبور کنند.
سایهها میان نور تابلوها و ویترینهای رنگارنگ مغازهها میرقصند، انعکاس رنگها روی آسفالت و شیشهها تصویری زنده و نقاشیوار ایجاد میکند و نسیم باد برگها و پلاستیکهای سبک را میان پاها میرقصاند.
بازار سهراه بهشتی و خیابانهای منتهی به آن، قلب محله است، در این دو خیابان بلند، اصناف مختلف با تمام توان مشغول کارند، طلافروشان با جواهرات درخشان، لباسفروشیها با ردیفهای رنگارنگ پوشاک، مغازههای لوازم آرایشی با کالاهای براق، نانواییها با بوی نان تازه و مغازههای لوازم خانگی کوچک که صدای وزوز وسایل و تماس مشتریان با فروشنده، موسیقی خیابان را میسازد.
در میدان سهراه بهشتی و خیابانهای اصلی و فرعی، دستفروشان از هر صنف حضور دارند، فروشندگان میوه و سبزی، خوراکیهای محلی، اسباببازی و کفشهای پلاستیکی و لباسهای خانگی ارزان قیمت.
آنها با صدای بلند کالایشان را معرفی میکنند، مشتریان میان ازدحام حرکت میکنند و کودکان، گاهی توپ کوچکشان را به زمین میزنند یا از کنار دستفروش عبور میکنند و صدای خندهشان با گفتوگوهای مغازهداران و بوق خودروها در هم میآمیزد و تصویری زنده و پویا از زندگی واقعی محله ایجاد میکند.
مردی کهنسال، ساکن خیابان عباس زاده که از قدیم به کمیته پنج سابق معروف است، در روی نیمکتی روبروی مدرسه راهنمایی محدثه خیابان ۴۲ متری تبریز کنار خیابان نشسته و ازدحام این مسیر را با دقت نگاه میکند، میگوید: زمانی که من ایام شیرین جوانی را سپری میکردم و به همراه اقوام از منطقه ورزقان به این منطقه از شهر برای زندگی و کار آمدیم، در آن زمان خانههای زیادی در این منطقه نبود، اما با گذشت زمان حاشیه نشین ها به خصوص مهاجرت کنندگان از روستاها برای پناه آوردن به زندگی شهری و برای پیدا کردن شغل پردرآمد این منطقه را لبریز کردند و اکثر ساکنان این منطقه را اهالی منطقه قره داغ و ارسباران تشکیل دادهاند و در میان آنها ایلات و عشایر نیز زندگی میکنند، البته من افرادی را میشناسم که روزی چهره سرشناس شهر بودند، اما پس از طلاق همسر و پرداخت مهریه و یا ورشکستگی سنگین برای ادامه زندگی خود به این محلات حاشیه نشین شهر روی آوردند.

حاج علی اضافه میکند: پس از اعلام مسیرگشایی از آغاز منطقه مفتح تا شریفی معروف به سه راه بهشتی تا آخر خیابان کمیته پنج سابق که به خیابان عباسزاده معروف است تنها تعداد انگشت شماری از خانه ها و شیرینی فروشی گل سرخ و اصناف و کسبه اقدام به عقب کشی کردند، اما هنوز تمام ملکها عقب کشی نشده است و شاید علت این امر عدم توانایی شهرداری برای تملک ملکها در این مسیر باشد.
مردی میانسال که در کنار حاج علی در روی نیمکتی نشسته است، برای تکمیل گفتگوی او میگوید: کاندیداهای شورای اسلامی شهر سالهاست که با شعار مسیرگشایی از اهالی این مناطق رای جمع میکنند، اما وقتی پایشان به شهرداری باز می شود وعده وعیدهایی که به مردم داده بودند را فراموش میکنند.
حاج رسول ۶۰ ساله که خانه پدریاش در منطقه ۴۲ متری تبریز است و برای دیدار با پدرش به این منطقه آمده است با صدای بلند میخندد و میگوید: در زمان جوانی ما قرار بود با عقب کشی و تملک واحدها و مغازهها به عرض این خیابان افزوده شود، اما مثل کابوس زندگی کاغذی در شهر در زمان کودکیمان بود که این وعدهها نیز مثل وعدههای ما برای زندگی با آرامش و آسایش زمان کودکیمان بود که خانواده ما را از اهر راهی تبریز کرد.
او اضافه میکند: زمانی که ما از اهر به تبریز مهاجرت کردیم، اکثر مناطق دیگر شهر همانند بیابان بودند، اما در این منطقه که قیمت مسکن پایین بود تعداد خانوار نسبتا زیاد بود و ما فکر می کردیم اگر در منطقههای دیگر شهر زندگی کنیم در مناطق بیابانی خوراک گرگها میشویم، در حالیکه اکنون تمام مناطق شهر پیشرفت کردهاند و ما هنوز در انتظار یک پروژه مسیرگشایی عمر خود را به پایان رساندیم و موهای خود را در راه انتظار این پروژه سفید کردیم.
زن میانسال ساکن کوی عباس زاده منتهی به رضوانشهر در میان ازدحام قدم میزند و میگوید: صبح و بعد از ظهر که زمان ورود و خروج دانش آموزان به مدارس است، خیابانها به رودخانهای خروشان از انسانها و خودروها تبدیل میشوند.

راضیه زنی ۵۶ ساله که از شش سالگی در کوچه توحید ۴۲ متری بزرگ شده است، می افزاید: خانههای کوچک و خیابانهای کمعرض دیگر پاسخگوی جمعیت نیستند و عبور از میان این جریان، مانند عبور از میان امواج سهمگین است.
او ادامه میدهد: ما از روستای قم تپه صوفیان برای رسیدن به آرزوی زندگی شهری به این منطقه تبریز مهاجرت کردیم و مادرم ۱۲ فرزند داشت که پس از ازدواج اکثر خواهر و برادرم به مناطق مختلف شهر
برای ادامه زندگی خود اسباب کشی کردند، اما من هنوز نزدیک به نیم قرن است که در این منطقه زندگی میکنم، اما پیشرفت قابل توجه این منطقه را تا به حال شاهد نبودهام.
مدیر یکی از سالنهای زیبایی منطقه رضوانشهر، میان مردم حرکت میکند و میگوید: در میان این ازدحام، اکثر مردم منطقه برای خرید وسایل آرایشی و روزمره به سهراه بهشتی میآیند، حتی کسانی که از مناطق دورتر میآیند، اینجا را انتخاب میکنند.
رقیه خانم میافزاید: با این حال، ترافیک سنگین و قفل شدن مسیر در بعدازظهرها عبور و مرور را به تجربهای طاقتفرسا تبدیل میکند.
یکی از طلافروشان بازار سه راه بهشتی تبریز میگوید: این بازار کوچک محله ای در تمام ماههای سال پررونق است و اکثر مشتریان از اهالی ۴۲ متری، رضوانشهر، حیدرآباد و سهراه بهشتی هستند.
آقا مهدی ادامه میدهد: شهرداری میتواند برای تسهیل عبور و مرور، مجتمع تجاری ایجاد کند، اما ارزش بالای املاک، تملک را دشوار کرده است.

ساوالان جوانی ۲۰ ساله فروشنده یکی از مغازههای لباسفروشی مردانه نیز میگوید: در این بازار کثرت مغازهها و اصناف مختلف، پاسخگوی تمام سنین و سلیقههاست.
او معتقد است: اگر مشکل مسیرگشایی حل شود، علاوه بر روان شدن ترافیک، رونق اقتصادی منطقه نیز بیشتر خواهد شد.
در دل خیابانها، هر صدا، هر حرکت و هر رنگ، داستانی زنده را روایت میکند، گامهای دانشآموزان، بوقهای ممتد خودروها، سایههای مردم میان تابلوهای رنگارنگ مغازهها، دستفروشان که کالایشان را معرفی میکنند، کودکان بازیکنان، خندهها، بوی نان تازه، عطری ملایم از مغازهها و نسیم باد، همه با هم تصویری سینمایی از شهری خلق میکنند که گرفتار ازدحام و قفل مسیر است، اما هنوز نفس میکشد.
باد میان کوچهها میوزد، برگهای خشک و پلاستیکهای سبک را به رقص درمیآورد، سایه ساختمانها روی آسفالت حرکت میکند، نور چراغها با شیشه مغازهها برخورد میکند و درخشش آرامی بر زمین میتاباند و در گوشهای، مرد دستفروش با صدای بلند میوههای تازهاش را معرفی میکند، کودکی با توپش از کنار مغازهها میگذرد و فروشنده لباس با لبخند بستهای را به مشتری تحویل میدهد.
اگر روزی شهرداری و مردم با همت دست در دست دهند، خیابانها آزاد و مسیرها روان خواهد شد و نسلهای آینده عبور از این محلهها را با آرامش، ایمنی و حتی لذت تجربه خواهند کرد، تصویری که هر قدم آن، شکوفهای از زندگی شهری و هر صدا، نغمهای از پویایی محلههای تبریز است.
گزارش از زهرا ناصران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0