شاعری که مادرانه از مهر و ایثار قافیه سازی می کند

به گزارش پایگاه خبری تابان خبر، در میان هیاهوی روزگار و ازدحام زندگی مدرن، هنوز صداهایی هستند که از عمق احساس و ایمان برمیخیزند؛ صداهایی که واژه را نه برای گفتن، بلکه برای زیستن مینویسند. یکی از این صداها، بانویی از دیار آذربایجان است؛ شاعری که شعر را از مهر زاده و از وطن نوشیده است.
در میان هیاهوی روزگار و ازدحام زندگی مدرن، هنوز صداهایی هستند که از ژرفای ایمان و احساس برمیخیزند؛ صداهایی که واژه را نه برای گفتن، بلکه برای زیستن مینویسند و در هر مصرع، ریشههای هویتی یک ملت را پاس میدارند.
یکی از این صداهای زلال، بانویی از دیار آذربایجان است؛ شاعری که شعر را از مهر مادرانه زاده و از وطن و فرهنگ خود نوشیده است.
در گفتوگویی صمیمی، فاطمه عبدی، بانوی شاعر و ترانهسرای تبریزی با تخلص «کؤنول» از زندگی، شعر، عشق، مادری و از پیوند جاودانهاش با ریشههای فرهنگی و هویتی سرزمینش سخن گفت؛ گفتوگویی که در هر واژهاش، عطر خاک تبریز، طنین هویت آذربایجانی و مهر و ایثار مادرانه موج میزند.

این شاعر و ترانه سرای تبریزی می گوید: من فاطمه عبدی هستم با تخلص کؤنول، در روزگاری که برگ پاییز بیستوپنجم آذر ۱۳۴۸ را رقم زد، در تهران به دنیا آمدم، اما ریشهام همیشه در خاک تبریز جا مانده است.
عبدی اضافه میکند: در هفتسالگی بال گشودم و بهسوی تبریز دلنشین پرواز کردم؛ شهری که خاکش بوی آشنایی دارد و روح من در آن به آرامش میرسد.
او ادامه میدهد: در هجدهسالگی، شعر در وجودم جوانه زد، از همان روزها قلم، رفیق جانم شد، از هجدهسالگی زمزمههای شعر در جانم ریشه دواند و هر واژه، چون بذری در نهاد من کاشته شد، زمان گذشت و گلهای شعر یکییکی شکفتند.
این شاعر و ترانه سرای تبریزی میگوید: در سال شکوهمند ۱۳۶۶ با استاد علی خدابنده پیوند عشق بستم؛ مردی که موسیقی عاشیقی را با جانش آمیخته بود، از آن زمان، دلنشینترین موسیقی عاشقی در روح زمانم جاری شد، اکنون ثمره این ازدواج، دو پسر و یک دختر است که همچون ترانههای زندگیام در کنارم میدرخشند.
عبدی میگوید: بیش از سیصد ترانه از من بر تار و پود موسیقی آذربایجان نشسته است، همسرم نیز نغمهها را بر بال کلماتم نهاد و دل مردمان دیارم را به پرواز درآورد و با صدایی که گویی از اعماق دل برمیآید، شعرهایم در جان مردم مینشیند.
او ادامه میدهد: از صدای گرم حمیدرضا رضایی، استاد آواز زنجان، تا نغمههای ناب اساتید موغام تبریز چون ناصر عطاپور، جعفر احمدی و عاشیق دلنوازمان جواد محرمپور، همه و همه به اشعارم جان بخشیدند، حتی پدرام رنجبر، مقصود نوری، وحدت رحیمی و عادله بلندی نیز، کلام مرا در موسیقی طنینانداز کردند.
این شاعر و ترانه سرای تبریزی نگاهش با صدایی آرام میگوید: سرچشمه قلم من عشق به وطن است و نفس من با نفسهای مردم این سرزمین گره خورده است، شادی و غم مردم در رگهایم جاری است و طبیعت الهامبخش من است؛ چرا که در چهره طبیعت، جمال حقیقت پروردگار را میبینم.
عبدی با نگاهی پر از افتخار اضافه میکند:
یکی از سرودههایم در فیلم «دری» به معنای پوست چون نغمهای در تیتراژ این فیلم طنینانداز شد، فیلمی که به روایت برادران ارک، سینمای مستقل آذربایجان را به تصویر کشید و حضور شعر من در این اثر برایم افتخاری است، چراکه توانستم صدای زنان و فرهنگ تبریز را در سینما طنینانداز کنم.
او از جایگاه زن و مادر در ادبیات با نگاهی محکم و مهربان میگوید: من بر این باورم هر جا ردپای زنانه باشد، آن جامعه چون باغی سرسبز از ثمرات موفقیت تغذیه خواهد کرد؛ چرا که مادران شاعر، با بدل کردن موهای خود از میان دردها قافیه میسازند و دردهایشان را به زیباترین ترانهها تبدیل میکنند.
این شاعر و ترانه سرای تبریزی نگاهی به قاب عکس همسرش میکند و ادامه میدهد: شعر برای من آیینه مادری است، در هر قافیه، مهر مادرانگی موج میزند و در هر بیت، عشقی به وسعت وطن و من زنی هستم که شعر را از مهر زادهام، از ایثار پروردهام و از ریشههای وطن نوشیدهام.
فاطمه عبدی با بیش از سه دهه فعالیت مادری ادبی و موسیقایی، توانسته است صدای زنان، مادران و فرهنگ آذربایجان را در قالب شعر و موسیقی ماندگار کند، او مادری است که نه تنها فرزندان خود، بلکه واژههای وطن را نیز در آغوش مهر خود پرورده است.
گفتگو از زهرا ناصران
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0