تاریخ انتشار : دوشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۳۲
1154 بازدید
کد خبر : 23465

ضربان فستیوال موغام در دستان فرزین سلطانی/ ناغارا نبض صحنه موسیقی آذربایجان

ضربان فستیوال موغام در دستان فرزین سلطانی/ ناغارا نبض صحنه موسیقی آذربایجان
چند سالیست که قلب موغام تبریز با دستان فرزین سلطانی زنده می‌شود و صدای ناغارا، همچون نبضی نامرئی، قلب صحنه موسیقی آذربایجان را به تپش درمی‌آورد.

به گزارش پایگاه خبری تابان خبر، در دل تبریز، جایی که باد کوچه‌ها را با عطر تاریخ و نغمه‌های کهن آذربایجان پر کرده، صحنه‌ای جان می‌گیرد؛ نورها روی چهره نوازندگان می‌رقصند و سایه‌ها با لرزش هوا هم‌نوا می‌شوند، فرزین سلطانی، با ناغارای خود، بر صحنه می‌ایستد؛ دستان جادوییش بر پوست ساز می‌کوبند و هر ضربه، زمین و زمان را به جنبش درمی‌آورد، هر کوبش، قلب شنونده را به تپش وامی‌دارد.

در این میان، هر نت، هر سکوت و هر لرزش، داستانی از شور، هیجان و روح یک سرزمین را روایت می‌کند.

تفاوت اجرای او در همنوایی و هماهنگی کامل با دیگر سازها در روی صحنه همچون تار و کمانچه و لطافت و ظرافت هر ضربه اش در حین شور و حماسه ای که به اجراها میبخشد به وضوح حس میشود.

او در کنار دیگر نوازندگان، در صحنه موسیقی موغام تبریز روی صندلی خود نشسته است؛ ریتم‌ها مانند رودی زنده از دل تاریخ جاری‌اند و ضربان ناغارا، هر لحظه با نفس شنونده همگام می‌شود، صداها در هم می‌آمیزند، می‌پیچند و بالا می‌روند، گویی هر نت، هر کوبش، قصه‌ای از آذربایجان را در هوا نقش می‌کند؛ قصه‌ای که زمین و آسمان، انسان و موسیقی، در یک لحظه جاودانه با هم می‌شوند.

ناغارا، با ضربان پرهیجان خود، مرز میان سکوت و شور، خیال و واقعیت را می‌شکند، فرزین سلطانی با هر حرکت، پلی می‌سازد میان ریتم زندگی و موج موغام.

نوازنده ناغارا و خواننده تبریزی با لحنی آرام، اما سرشار از طنینی درونی می‌گوید: من متولد ۲۵ شهریور ۱۳۶۱ در خیابان ۱۷ شهریور تبریز هستم، از همان لحظه‌ای که چشم به دنیا گشودم، خود را در میان موجی از نغمه‌ها یافتم؛ خانه‌مان آکنده از صداهایی بود که همچون نسیم در اتاق‌ها می‌گردید و برادرانم با تار، قارمون و ناغارا، هوای خانه را به آوای زندگی بدل می‌کردند؛ انگار هر دیوار از پوست ساز ساخته شده بود و هر صبح با نواختن نخستین نت بیدار می‌شد.

فرزین سلطانی ادامه می‌دهد: من در چنین فضایی بزرگ شدم؛ در میان ارتعاش تارهایی که می‌لرزید، ملودی‌هایی که در هوا شناور می‌شد و ریتم‌هایی که روی زمین جریان می‌یافت.

او گویی کودکی‌اش را چون یک قطعه موسیقایی بازسازی می‌کند و بیان می‌کند: من از همان سنین کم، آموزش خودآموز موسیقی را آغاز کردم؛ کودکی بودم که هنوز قدش به ارتفاع ساز نمی‌رسید، اما روحش با ضرب‌ها و نت‌ها هماهنگ بود، حدودا چهار- پنج ساله بودم که برای نخستین‌بار انگشتانم بر پوست ناغارا نشست؛ همان‌جا بود که فهمیدم ریتم نه‌تنها در ساز، بلکه در قلبم نیز می‌تپد.

این نوازنده ناغارا بیان می‌کند: من در هفت‌سالگی وارد کلاس‌های استاد ایوب پاشنگ شدم و یادگیری موسیقی را به‌صورت تخصصی آغاز کردم، همان روزها، کوچک‌ترین عضو گروه آنسامبل استادم شدم؛ گروهی که در آن، من با کم‌ترین سن، اما با بیشترین شوق، در کنار نوازندگان باتجربه می‌نواختم، صدای سازم، هرچند نوجوان، اما همچون یک رود تازه در میان هارمونی گروه شنیده می‌شد.

سلطانی با تکیه بر سال‌ها تجربه، چنین توضیح می‌دهد و می‌گوید: ساز تخصصی من سازهای کوبه‌ای و ناغارا است؛ سازهایی که ریتم را نه‌تنها در موسیقی، بلکه در تار و پود زندگی انسان جاری می‌کنند، ریتم، ضربان و نبض تمام موسیقی‌هاست و به باور من، خود زندگی نیز بر اساس ریتم پیش می‌رود؛ بالا و پایین دارد، تند و کند می‌شود و گاهی سکوتی میان دو ضرب، معنای تازه‌ای می‌آفریند.

او خاطرنشان می‌کند: آشنایی من با ریتم تاثیر عمیقی بر خوانندگی‌ام گذاشته و باعث شده درک متفاوتی از جمله‌بندی، فراز و فرود و زمان‌بندی آوا داشته باشم.

این نوازنده ناغارا و خواننده تبریزی اظهار می‌کند: در آهنگ‌ها و کلیپ‌های ویدیویی‌ام همواره تمام تلاش‌ام این بوده است که نقش ریتم و سازهای کوبه‌ای، به‌ویژه ناغارا، محسوس‌تر، برجسته‌تر و پررنگ‌تر باشد.

سلطانی می‌افزاید: ناغارا یکی از اصیل‌ترین سازهای کوبه‌ای است؛ سازی که ریتم را چون قلب تپنده در کالبد هر قطعه به جریان می‌اندازد و در موسیقی آذربایجانی نیز ناغارا مهم‌ترین و بنیادی‌ترین ابزار شکل‌گیری بخش ریتم است؛ سازی که به محض نواختن، روح موسیقی را بیدار می‌کند.

او با اشاره به دیگر فعالیت های خود می‌گوید: در سالهای اخیر آنسامبل سازهای کوبه‌ای با نام “اوزان ریتم گروپی” تشکیل دادم؛ گروهی متشکل از 10، 12 نوازنده که هر یک نقش خود را در ایجاد یک ریتم واحد اما چندلایه ایفا می‌کنند و هماهنگی این دوازده نفر، همچون هماهنگی اجزای یک ارکستر کوبه‌ای کامل، برای من تجربه‌ای بی‌مانند بود؛ اما در حال حاضر بنا به دلایلی فعلا فعالیت این گروه را موقتا تعطیل کرده ام.

اما در آینده نزدیک فعالیت گروه بصورت جدی تر و حرفه ای تر آغاز خواهد شد.

این نوازنده ناغارا و خواننده تبریزی از مسیر پرفرازونشیب همکاری‌های هنری‌اش چنین می‌گوید: در حال حاضر با چندین گروه موسیقب همکاری می‌کنم و این همراهی، ریشه در سال‌های کودکی من دارد؛ زمانی که نخستین بار در آنسانبول ارکستر کودکان آموزشگاه آذربایجان “ارکستر یاغیش فعلی” به رهبری حبیب صیرفی پا به دنیای اجرای گروهی گذاشتم، همان‌جا بود که آموختم ساز کوبه‌ای تنها یک صدا نیست؛ یک مسئولیت است، یک تپش مشترک که باید با تنفس همه اعضای گروه هماهنگ شود.

سلطانی با لحنی آمیخته به احترام ادامه می‌دهد: پس از آن، مدتی در آنسانبول مرحوم استاد حسن دمیرچی، فعالیت کردم؛ جایی که حضور در کنار بزرگانی چون او نه تنها توان اجرایی‌ام، بلکه نگاه هنری‌ام را نیز شکل داد.

او ادامه می‌دهد: بعدها در گروه‌های مختلف، بارها و بارها ناغارا به دست گرفتم و در شهرهای گوناگون ایران اجرا داشتم؛ هر شهر برایم مانند یک صحنه جدید بود و هر اجرا مثل ورق زدن صفحه‌ای تازه از دفتر موسیقی زندگی‌ام.

این نوازنده ناغارا و خواننده تبریزی با اشاره به گستره همکاری‌های خود بیان می‌کند: در کنار این فعالیت‌ها، در آنسانبول “راست موغام گروپی” به رهبری استاد شهریار صدیق نیز حضور داشتم؛ گروهی که با ظرافت خاص موغام، از نوازنده دقتی بیشتر و احساسی عمیق‌تر می‌طلبید، همچنین در ارکستر “ندای امین” و ارکستر آذربایجان نیز نوازندگی کردم و هر کدام از این تجربه‌ها برایم همچون تمرین در یک جمله طولانی موسیقایی بود که هر بار غنی‌تر و کامل‌تر می‌شد.

سلطانی با اشاره به فعالیت فعلی خود می‌گوید: در حال حاضر نیز در آنسانبول “خاری بلبل” فعالیت و همکاری می‌کنم؛ گروهی که ادامه همان مسیری است که از کودکی آغاز شد و امروز نیز با همان اشتیاق، با همان ضرب‌آغاز نخستین ناغارایی که در چهار سالگی نواختم، ادامه دارد.

او در ادامه مسیر هنری‌اش، با نگاهی که عمق تجربه‌های سال‌ها خوانندگی را در خود دارد، چنین روایت می‌کند و می‌افزاید: من بعدها به‌صورت خودآموز به خوانندگی نیز گرایش پیدا کردم و در تهران، در خانه آذربایجان زمانی که اجرای موسیقی زنده چندان مرسوم نبود، اما در معدود مکان‌هایی مانند یک سفره‌خانه با نام خانه آذربایجان، به‌عنوان خواننده اجرای موسیقی آذربایجانی می‌کردم، آن اجراها برای من بیش از یک تجربه ساده خوانندگی بود؛ گویی نخستین‌بار صدایم را روی صحنه‌ای گذاشتم که رنگ و بوی فرهنگ و موسیقی سرزمینم را با خود داشت.

این نوازنده ناغارا و خواننده تبریزی با شور بیشتری گویی لحظه‌ای که در ذهنش نقش بسته دوباره زنده می‌شود و می‌گوید: من از اشعار عمادالدین نسیمی، کلیپی با عنوان «اویان» ساختم؛ اثری که گردآوری و تنظیمش بر عهده خودم بود و با صدای خودم منتشر شد و این موسیقی‌ ویدیویی، با استقبال علاقه‌مندان روبه‌رو شد و همین استقبال، مسیر تازه‌ای پیش پای من گشود و این کلیپ را در یکی از جشنواره‌های بین‌المللی ترکیه اجرا کردم و این تجربه، برایم همانند نخستین قدم رسمی در مسیر خوانندگی حرفه‌ای بود.

سلطانی از حضورش در جشنواره‌های معتبر داخلی نیز سخن می‌گوید و ادامه می‌دهد: در سه دوره جشنواره موسیقی سراسری موغام تبریز شرکت کردم؛ جشنواره‌ای که خوشبختانه با کیفیت بالا و استانداردهای حرفه‌ای برگزار می‌شود و در این دوره‌ها، به‌عنوان نوازنده ناغارا، گروه‌های موسیقی را مشایعت کردم و حضور در کنار دیگر هنرمندان برایم افتخاری بزرگ بود.

این نوازنده ناغارا و خواننده تبریزی خاطرنشان می‌کند: من هرگز در جشنواره‌هایی که حالت رقابتی و مسابقه‌ای دارند شرکت نکرده‌ام؛ زیرا بر این باورم که هنر هر هنرمند، عطر و بوی خاص خود را دارد و سنجش یا رتبه‌بندی او با دیگران مانند مسابقات ورزشی، نه تنها عادلانه نیست، بلکه روح هنر را نیز خدشه‌دار می‌کند، چرا که هنر، مقوله‌ای است سرشار از اصالت و خلاقیت فردی؛ چیزی که نمی‌توان آن را در قالب معیارهای عددی یا جدول‌های رتبه‌بندی محدود کرد و برای من، ارزش واقعی هنر در تجربه، بیان و تاثیر آن است، نه در مقام و مدالی که ممکن است به آن تعلق گیرد.

سلطانی با نگاهی امیدوارانه به آینده موسیقی آذربایجانی می‌گوید: خوشبختانه در سال‌های اخیر توجه و گرایش به موسیقی اصیل آذربایجانی و سازهای آذربایجانی به‌طور محسوس در میان قشر خاصی از جوانان دیده می‌شود؛ گرایشی که بی‌شک حاصل تلاش‌های بی‌وقفه و ارزشمند پیشکسوتان موسیقی‌مان است.

او ادامه داد: برگزاری مسابقات و فستیوال‌های موغام، چه در آذربایجان شمالی و چه در آذربایجان جنوبی، نقش بسیار مهمی در احیا و جذب مخاطبان نسل جدید به موسیقی و سازهای آذربایجانی داشته است و این رویدادها مانند پلی میان گذشته و امروز عمل کرده‌اند و باعث شده‌اند جوانان با ریشه‌های موسیقایی سرزمین‌شان آشنایی عمیق‌تری پیدا کنند.

سلطانی با نگاهی تحلیلی‌تر ابراز می‌کند: خوشبختانه امروز، در مقایسه با دهه‌های قبل، راه برای وارد شدن به دنیای موسیقی و یادگیری آن بسیار هموارتر شده است و امکانات گسترده‌تر، بسترهای آموزشی بهتر و فضای بازتر فرهنگی شرایطی فراهم کرده که جوانان مشتاق موسیقی می‌توانند از آن نهایت بهره را ببرند و این نسل باید قدر این فرصت‌ها را بداند، از آن استفاده کند و در عین حال بکوشد راه را برای آیندگان هموارتر از پیش سازد.

گفتگو از زهرا ناصران

ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.